تولید مثل خود به خود


  1. پیدایش خود به خودی

  2. این عقیده که مثلاً ماهی از گل و لای جوی ها و آبگیر ها تولید می شود حاصل تفکرّی است که به آن خلق الساعه (1) یا تولید خود به خودی ماده ی زنده می گویند.
    خلق السّاعة حداقل از زمان ارسطو[که در سال های 384 تا 322 پیش از میلاد در3 یونان] می زیست، وجود داشت. دلایلی که ارسطو(2) برای خلق الساعة نوشته است، قرن ها مورد توجه بود.

 


  1. پیدایش خود به خودی
  2. این عقیده که مثلاً ماهی از گل و لای جوی ها و آبگیر ها تولید می شود حاصل تفکرّی است که به آن خلق الساعه (1) یا تولید خود به خودی ماده ی زنده می گویند.
    خلق السّاعة حداقل از زمان ارسطو[که در سال های 384 تا 322 پیش از میلاد در3 یونان] می زیست، وجود داشت. دلایلی که ارسطو(2) برای خلق الساعة نوشته است، قرن ها مورد توجه بود.
    در قرن هفدهم، دانشمندی به نام وَنْ هِلْمونت(3) که به نظریه ی خلق الساعة ی3 جانداران معتقد بود، این تفکّر را مورد آزمایش قرار داد. او یک پیراهن کثیف را با چند دانه گندم در گوشه ای قرار داد. پس از 21 روز تعدادی موش در اطراف آن ها مشاهده کرد. او به این نتیجه رسید که موش ها خود به خود از پیراهن کثیف، و دانه های گندم پدید آمده اند. ایشان این نتیجه را دلیلی آشکار بر درستی نظریه ی تولید ناگهانی دانست. وی موش های تولید شده به روش خود به خودی را با موش هایی که از موش های دیگر به دنیا آمده بودند به دقت مقایسه کرد و شباهت میان آن دو را فوق العاده دانست.
    آزمایش و نتیجه گیری ون هلمونت ممکن است امروز بسیار ساده لوحانه به نظر آید3 اما نباید فراموش کنیم که او اندیشه ی علمی و ارزشمند داشت. کارهای او مبنای کار دانشمندان دیگر قرار گرفت و پیش رفت های امروزی علوم و فن آوری مدیون چنین فعالیت های علمی است.
    دانشمندان عصر حاضر دو درس مهم از ون هلمونت گرفتند: 1- پژوهشگر باید سعی کند3 که همه ی عواملی را که بر نتیجه ی آزمایش اثر می گذارند کنترل کند 2- پژوهشگر باید در نظر داشته باشد که عقاید او قبل از آزمایش بر نتیجه گیری او از آزمایش تاثیر می گذارد.
    یکی از نقایص آزمایش ون هلمونت این بود که او آزمایش خود را کنترل نکرد. کنترل3 نتیجه ای را که از آزمایش گرفته می شود، قابل اعتمادتر می کند. آزمایش کنترل شده آزمایشی است که در آن دو آزمایش یک سان به طور همزمان انجام می شوند و همه ی عواملی که بر این آزمایش موثرند، به جز یکی از آن ها[که قرار است اثر آن بر روی آزمایش مورد تحقیق قرار گیرد)، یکسان است.

    (2) فرانچسکو ردی و پیدایش خود به خودی
    در اواسط قرن هفدهم میلادی یک زیست شناس و پزشک ایتالیایی(1626-1697 ) به نام فرانچسکو ردی در درستی تفکر پیدایش خود به خودی تردید نمود و تصمیم گرفت با انجام دادن آزمایش هایی، درباره ی درستی آن تحقیق کرده، علت هایی برای آن بیابد.
    کارهای ردی، اوّلین پژوهش به روش علمی، در مورد مسآله ی منشاءِ حیات بود. در این جا کارهای ایشان را از نظر خواهیم گذراند.
    ردی تصمیم گرفت معلوم کند که ( آیا مگس می تواند به شیوه ی خلق الساعه از گوشت3 فاسد به وجود آید. چنان چه می بینیم، ردی در همان ابتدای کار، مسئله را به روشنی تعریف می کند.
    حال نوبت به جمع آوری اطلاعات و به خصوص مشاهده می رسد. ردی تصمیم گرفت پیدایش3 مگس ها از گوشت فاسد را به دقت مشاهده کند. برای این منظور وی سه مار را کشت وجسد های آنان را در ظرف روبازی قرار داد. به زودی، کرمینه ها- که امروز می دانیم لارو حشرات هستند روی گوشت فاسد ظاهر شدند و با تغذیه از آن رشد کردند.
    پیله ها از نظر شکل و رنگ با هم تفاوت داشتند. هر یک از آن ها به یک نوع خاص3 از مگس بالغ تبدیل می شد. ردی برای جمع آوری بیش تر اطلاعات، آزمایش های خود را ادامه داد و انواع گوشت3 خام و پخته را آزمود. گوشت گاو،‌گاومیش، گوسفند، بزغاله، شیر، ببر، اردک، مرغابی، مرغ خانگی، پرستو، و انواع ماهی ها(نظیر مارماهی، ماهی هلوا و …) از جمله گوشت ها آزمایش شده بودند.
    ردی در جریان مشاهدات خود دید که گاهی کرمینه هایی که پدید می آیند3 کاملاً‌مشابه اند و از آن ها مگس های مشابهی نیز به وجود می آید.
    هنگامی که کرمینه های پدید آمده مختلف بودند، ردی کرمینه های مشابه را جدا
    3 کرده و هر گروه از آن ها را در ظرف جداگانه ای، روی گوشت پرورش داد و این بار نیز دید که هر نمونه از کرمینه ها تنها یک نمونه مگس به وجود می آورند. مگس های بالغ روی گوشت می چرخیدند. ردی متوجه شد که این مگس ها ذرات ریزی از3 خود روی گوشت به جای می گذارند. بر اساس این مشاهده، ردی فرضیه ای عنوان کرد مبنی بر این که همین ذرات، منشاءِ وجود کرمینه ها روی گوشت گندیده هستند.
    حال نوبت به آزمایش فرضیه می رسد. ردی، آزمایش دقیقی را برای آزمودن فرضیه ی3 خود، طرّاحی کرد. مهم ترین نکته در طراحی آزمایش این بود، که ردی از آزمایش کنترل شده استفاده کرد.
    ردی قطعاتی از گوشت ماهی و مارماهی را درون چند ظرف شیشه ای انداخت. سپس ظرف3 ها را به دو دسته تقسیم کرد. دهانه ی بعضی از ظروف را با پارچه ی ملنل پوشاند(کنترل ها) اما دهانه ی ظرف های دیگر را بازگذاشت. چیزی نگذشت که مگس ها به دور گوشت موجود در ظرف های در باز جمع شدند و همان3 ذرات ریز را روی گوشت بر جای نهادند. پس از چندی کرم ها روی گوشت ظاهر گشته و در نهایت این کرمینه ها به مگس تبدیل شدند. ردی این یافته را یادداشت و ثبت کرد.
    مگس ها روی پارچه ی ململ ظرف های دربسته هم همان ذرات ریز را بر جای نهادند.3 ردی دید که روی پارچه ی ململ هم کرمینه ها ظاهر شدند. ردی این یافته را نیز ثبت کرد.
    از آزمایش های فوق ردی به روشنی نتیجه گرفت که کرمینه ها- و در نهایت مگس ها-3 از همان ذرات ریزی به وجود می آیند که مگس های بالغ روی گوشت بر جای می نهند و برخلاف تصور رایج در آن زمان به طور خلق الساعه از گوشت پدید نمی آیند. ردی دریافت که ذرات ریز، فی الحقیقة تخم مگس هاست و بنابراین در تفسیر نتایج فوق، بیان داشت که هر مگس، حاصل تخمگذاری مگس دیگر است.
    ردی شروع آزمایش ها و نتایج خود را در سال 1368 در کتابی به نام آزمایش هایی3 درباره ی پیدایش حشرات منتشر نمود.
    (3) هوک و پیدایش خود به خودی چندسال بعد از آزمایش ردی، شواهد غیرمنتظره ای به نفع تفکر تولید خودبخودی3 پیدا شد. یکی از آن ها مشاهدات هوک و دیگری مشاهدات نیدهام بود. در سال 1674(فقط 6 سال پس از انتشار کتاب ردی) یک طبیعی دان آلمانی به نام آنتوان ون لیوونهووِک توانست با میکروسکوپی که خود ساخته بود[ میکروسکوپ لیونهووِک، یک دستگاه ساده بود وی با3که عدسی بسیار کوچکی در آن به کار رفته بود.] به دنیای جدیدی چشم بگشاید. این ریزبین، اشیاء مختلف را مشاهده کرد و دید که این اشیاء توسط انبوهی از جانداران ریز(باکتری ها) احاطه شده اند. جانداران ریزی که هیچ کس پیش از این از وجود آن ها در آن زمان هوک این مطلب را عنوان کرد که پذیرش این که همه ی3اطلاع نداشت. جانداران ریز، حاصل تولیدمثل جانداران قبلی و مانند آن ها باشد، امکان پذیر نیست. دانشمندان چنین چیزی را درست تصور کرده و به همین سبب، توجه آنان، دوباره به سوی تفکر تولید خود به خودی معطوف گشت. در همین حال یک کشیش انگلیسی گامی فراتر برای اثبات دوباره ی نظریه ی قدیمی خلق الساعة نهاد.

    (4) جان نیدهام، طرفدار تفکر تولید خودبه خودی در سال 1745، آقای جان توبرویل نیدهام، کشیش کاتولیک انگلیسی، گزارشی از یک3 نیدهام3تحقیق منتشر کرد که نتایج آن، کاملاً به نفع تفکّر تولید خود به خودی بود. مقداری گوشت را در آب جوشاند و در دو لوله ی آزمایش ریخت. وی، دهانه یکی از لوله ها را بست به طوری که مسیر عبور هوا، مسدود شد. سپس آن را حرارت داد تا هر جانداری که ممکن است در آن وجود داشته باشد، بمیرد. اما دهانه ی لوله ی آزمایش دیگر را بعد از مدتی نیدهام دید که در هر دو لوله ی آزمایش،3بازگذاشت و آن را حرارت نداد. جانداران ریز میکروسکوپی پدید آمده اند(!) وی آزمایش خود را با مایع های غذایی دیگر مثل آب سبزی ها تکرار کرد و به نتایجی مشابه دست یافت. نیدهام از آزمایش های خود نتیجه گرفت که تولید خود به خودی امری امکان پذیر است.

    (5) اسپالانت زانی در برابر نیدهام در حدود بیست سال بعد، آقای آبوت لاتزارو اسپالانت زانی، فیزیولوژیست3 ایتالیایی، (1729-1799) هم وارد معرکه شد. با این که آزمایش های نیدهام کاملاً به نفع تولید خود به خودی بود، امّا اسپالانت زانی، همچون ردی، به این تفکّر با دیده ی اسپالانت زانی، آزمایش های نیدهام را تکرار کرد امّا وی، زمان3تردید می نگریست. حرارت دادن لوله ها را بیش تر نمود و حتی یکی از لوله را به مدّت یک ساعت حرارت به3داد. وی مشاهده کرد که در لوله ی دربسته، هیچ جاندار ریزی پدید نیامده است. نظر اسپالانت زانی، موضوع کاملاً روشن بود. نیدهام لوله ها را به اندازه ی کافی حرارت نداده بود و بنابراین، در لوله ی در بسته ی آزمایش وی، بعد از حرارت، هنوز هم جانداران ریز میکروسکوپی زنده وجود داشته است. اسپالانت زانی در سال 1765 نتایح آزمایش های خود را به زبان ایتالیایی منتشر کرد تا سالها بعد به زبان های دیگر نیز نیدهام، ساکت ننشت و گفت که یزاس تولید خود به خودی یک عامل حیات3بازنویسی شد. بخش لازم است که این عامل بر اثر حرارت زیاد از میان می رود. وی آزمایش اسپالانت زانی را نادرست خوانده و اسپالانت زانی را متهم به از بین بردن عامل زندگی ساز کرد. همچنین گفت که اسپالانت زانی نباید انتظار می داشته که با این وضع تولیدخود به خودی با این که اسپالانت زانی به راحتی ادعای جان نیدهام را پذیرفت اما3انجام گیرد. اختلافات میان آن دو دوام یافت. بسیاری این عمل را مورد تجربه قرار دادند، که بعضی موفق و بسیاری نیز با شکست مواجه گشتند.[تئودور شوان- جوزف کورمنت- فرانتز شولتسه- در همان زمان گی لوساک، شیمیدان برجسته ی فرانسوی،3هنری اشترودر- تیادر ونداش] هوای محبوس در ظرف محتوی گوشت و آب انگور را جوشاند و در تجزیه ی آن، اثری از گاز اکسیژن مشاهده نکرد. با این آزمایش ایراد نیدهام منطقی به نظر می رسید. چون معلوم گشت که اکسیژن همان عامل حیاتبخشی است که اسپالانت زانی به سبب جوشاندن لوله های آزمایش آن را از بین برده است.
    (6) پوشه دنباله رو نیدهام فلیکس آرشیمید پوشه مدیر موزه ی تاریخ طبیعی روئن نتایج تحقیقات وسیع خود3 پیرامون منشاء حیات و ماده ی زنده را به منظور اثبات نظریه ی پیدایش خود به خودی به آکادمی علوم فرانسه ارسال نمود. او مدعی بود که می داند تولید خود به خودی در چه شرایطی و در چه مواقعی صورت می گیرد، بنابراین در سال 1859 کتاب پرقطری تحت عنوان رازهایی از تناسل نابه جور[ رازهایی از هیتروژنیس] انتشار داد. همچون بوفون و نیدهام؛ پوشه گمان می کرد که تولید خود به خودی تصادفی نیست بلکه به عوامل خاصی از پوشه گفت که درست است که در قلمرو جانوری3جمله آب، هوا و دمای مناسب بستگی دارد. برخی حاصل تخم ریزی هم جنس هستند امّا همان تخم ها در زمانی به صورت خود به خودی به پوشه فکر می کرد که تولیدمثل جنسی درست مثل تولیدخودبه خودی یک3وجود آمده اند. عمل ناگهانی است که توسط نیروهای حیاتی به وجود می آید.
    (7) لویی پاستور، ضربه ی آخر پاستور، آزمایشی مشابه با آزمایش اسپالانت زانی ترتیب داد اما راهی پیدا کرد3 که به محلول جوشانده هوای کاملاً تمیز می رسید. با این ترتیب، ایرادی که نیدهام گرفته بود برطرف می شد. 1- پاستور، محلول غذایی را درون ظرفی ریخت 2- سپس، با استفاده از حرارت، گردن ظرف را به شکل گردن قو یا s شکل درآورد. 3- محلول موجود در ظرف را چندین مرتبه و به مقدار کافی جوشاند. 4- ظرف را پس از حرارت دادن، به آرامی در آزمایش پاستور، هوا برای ورود به ظرف باید از گردن s3سرد کرد و در جایی گذشت. مانند ظرف عبور می کرد.حین عبور، ذرات گرد و غبار، جانداران ریز میکروسکوپی و … در در آزمایش پاستور3فرورفتگی ظرف باقی می ماندند و به ماده ی غذایی نمی رسیدند.. حتی بعد از گذشت چند ماه، هیچ جاندار ریز میکروسکوپی در مایع غذایی پدید نیامد. در حالی که هوای کاملاَ تمیز به آن می رسید. به این ترتیب تفکر تولید خود به خودی که پوشه مبلغ آن بود، با قاطعیت رد شد و پاستور توانست با انجام این آزمایش ساده اما فوق العاده مهم و مبتکرانه- به جدال 200 ساله پایان دهد. آرشیمید پوشه خود را از مسابقه کنار کشید و با پذیرفتن عدم صحت نظریه تولید خود به خودی جایزه ی آکادمی علوم فرانسه را به پاستور بخشید.
    پاسخ با نقل قول


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد